سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۶

نبود امنیت اجتماعی شاید در کشورهای دیگر هم وجود داشته باشد اما در کشور خودمان بیشتر احساس‌اش می‌کنیم؛ اتفاقی که منجر شده خانواده‌ها و جامعه از هم فاصله بگیرند و افراد خودشان را تنها احساس کنند. ناامنی جاده‌ها، شلوغی شهرها و... به امنیت اجتماعی لطمه زده است. امنیت اجتماعی مسئله‌ای نیست که به سادگی بتوان از آن گذشت، مردم باید در این زمینه اطمینان به دست بیاورند.

وقتی امنیت اجتماعی به خطر می‌افتد

به گزارش سلامت نیوز به نقل از هم میهن، این‌که ما از همان ابتدا درباره ناامیدی مردم صحبت کنیم شاید جالب نباشد، چون همیشه تاکید کرده‌ایم که باید دورنمای خوب را دید، همیشه باید امیدواری داشت و باید برای اصلاح شرایط بد، تلاش کرد. اما متاسفانه در چند سال اخیر، شرایط به‌گونه‌ای پیش رفته و اتفاقاتی پشت سر هم رخ داده که درنهایت امنیت را نشانه رفته است. برخی از این شرایط ناخواسته و برگرفته از ناسازگاری‌های برخی از سیاست‌مداران و جنگ‌طلبی‌هایشان است که به‌هرحال کشور ما را هم درگیر کرده است.

اما برخی از این اتفاقات، خودخواسته است، یعنی ما خودمان ایجادش می‌کنیم که در تقسیم‌بندی‌ها شاید اولی هم به امنیت مربوط می‌شود. منظور ما از امنیت، امنیت منطقه‌ای، سیاسی و جنگ و صلح نیست؛ منظورمان امنیت شغلی، اجتماعی و روانی است؛ موضوعاتی که مدت‌هاست در جامعه ما مختل شده. آنچه بیش از همه در جامعه احساس می‌شود، نبود امنیت شغلی است که منجر به ایجاد مشاغل کاذب و غیرقانونی هم شده است، یعنی افراد به هر شکلی فقط می‌خواهند پول در بیاورند. امنیت بعدی، اجتماعی است.

نبود امنیت اجتماعی شاید در کشورهای دیگر هم وجود داشته باشد اما در کشور خودمان بیشتر احساس‌اش می‌کنیم؛ اتفاقی که منجر شده خانواده‌ها و جامعه از هم فاصله بگیرند و افراد خودشان را تنها احساس کنند. ناامنی جاده‌ها، شلوغی شهرها و... به امنیت اجتماعی لطمه زده است. امنیت اجتماعی مسئله‌ای نیست که به سادگی بتوان از آن گذشت، مردم باید در این زمینه اطمینان به دست بیاورند.

در کنار همه اینها شاید بتوان به امنیت اقتصادی هم اشاره کرد. مسئله‌ای که تمام زندگی افراد را تحت‌الشعاع قرار داده، آنها نمی‌دانند چطور می‌توانند سرمایه‌هایشان را حفظ کنند؛ در بانک، در صندوق امانات بانک‌ها، در بورس و...؟ همه اینها امنیت اجتماعی و اقتصادی مردم را تهدید می‌کند و می‌تواند منجر به ایجاد مشکل نبود امنیت روانی در میان مردم شود. مردم در این شرایط احساس خشنودی نمی‌کنند، اخلاق در جامعه کمرنگ می‌شود و باید انتظار داشت اتفاقات نامطلوبی هم در پی آن رخ دهد.

از همه اینها گذشته این ضعیف‌شدن اخلاق مسئله‌ای است که در سطوح بالای مدیریتی کشور دیده می‌شود که اتفاقاً تاثیر چند برابری بر جامعه می‌گذارد. نتیجه این می‌شود که ارتباط اجتماعی مفید و سازنده‌ای هم بین مردم ایجاد نشود. آنچه اهمیت دارد این است که تنها چیزی که می‌تواند جان دوباره به جامعه بدهد، حاکمیت قانون است؛ البته نه قوانین من‌درآوردی و قوانینی که به مردم فشار بیاورد، بلکه قوانینی که باعث نظم در جامعه شود و جلوی انواع بزه‌ها را بگیرد. این قوانین باید یک یا دو درصد مجرمان جامعه را متنبه کند، نه اینکه از 80 میلیون نفر جمعیت کشور، 70 نفر را مجرم بشناسد.

نکته دیگری که از آن غافل شده‌اند، نبود فضای بانشاط در کشور است، شادی‌های ما کم است، روزهای شادمان خیلی محدود است، درحالی‌که در کشورهای دیگر به اندک بهانه‌ای، مردم دور هم جمع می‌شوند و شادی می‌کنند. ما حتی در بهترین اعیادمان هم نشانه‌ای از شادی‌کردن وجود ندارد. در این میان هنرمندان هم به‌دلیل اتفاقاتی که در چند سال اخیر رخ داده، ناامید شده‌اند و نتوانسته‌اند به ایجاد فضای شاد در جامعه کمکی کنند. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha